سعید حجاریان را می توان جانبازی نامید که با باقیمانده جسم رنجورش و با اندیشه رسائی که یکبار آماج گلوله یکی از فدائیان خلیفه نورَس قرار گرفت، هنوز که هنوز است اساس کاخ ستم را بلرزه در می آورد.
کودتاچیان حتی از کلام منقطع و توام با لکنت این اندیشمند جانباز وطن نیز بشدت در هراس اند. بدین روی جسم بی جان او را از این سلول به آن سلول و از این آسایشگاه به دیگری می کشانند تا شاید کار ناتمام سعید عسگر، این لباس شخصی فدائی رهبر را، اینبار رسما به پایان برسانند.
نگاه کنید این ویدئوی کوتاه به تاریخ چهارشنبه 9 مرداد 1387 را که در آن حجاریان، ذهن معیوب بانیان تئوری توطئه را به سُخره گرفته است. کمتر از یک سال بعد، یعنی در شامگاه جمعه 22 خرداد 1388 سر سلسله این ذهنیت معیوب، خود کودتای واقعی را نشان مردم داد تا همه بدانند کودتا نه از دانشگاه و کلانتری و ستاد انتخاباتی کانداها، بلکه مستقیما از ..... برمی خیزد.
متن سخنان حجاریان:
" آخه به ذهن معیوب کسی خطور می کنه که دانشجو بتونه کودتا کنه؟ یادم افتاد که اوایل انقلاب، یه استوار بدبختی رو گرفته بودن، آورده بودن تهران، از بیرجند... گفتند می خواد کودتا کنه! گفتم بابا ولش کنین بره. اولا کودتا رو ژنرال می کنه، ارتشبد می کنه، سپهبد می کنه. بعدشم ستاد کودتاشو تهران قرار می ده، بیرجند که نمی شه کودتا کرد! "
منبع: برگ سبز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر