۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

نامه پینوکیو به احمدی نژاد



نامه پینوکیو به احمدی نژاد
cafenaderi2



سلام محمود جان، علت اینکه تصمیم گرفتم برای شما چیز بنویسم این بود که چیز شما را دیدم یعنی مناظره شما را دیدم. ببخشید که اینقدر چیز چیز می کنم من هنوز هم چیز زده یعنی هیجان زده هستم به خاطر آن مناظره چیزی یعنی جنجالی شما.
چیزی که بیشتر از همه برای من چیز بود، جالب بود این بود که چقدر ما به هم شباهت داریم. انگار یک چیز هستیم در دو چیز، یک روحیم در دو بدن. حتما شما داستان زندگی من را شنیده‌اید. من همانی هستم که هر وقت دروغ می گفت چیزش دراز می شد. راستش وقتی آن مناظره چیزی شما را می دیدم فکر می کردم الان چیز شما آن قدر یزرگ می شود که شیشه تلوزیون را می شکند و می رود تو چشم بیننده ها. نمی دانم شما چکار می کنید که اینقدر با آرامش دروغ می گویید. من در چهار سال گذشته کارهای شما را با دقت دنبال کردم. همیشه برایم چیز بوده یعنی جالب بوده که شما چقدر مثل من دروغ و چیز شعر می گویید اما نه چیزتان دراز میشود نه کسی به شما کاری دارد و به جای اینکه مثل من آن همه بلا سرتان بیاید همیشه چیز هستید، خوشحال هستید و اعتماد به نفس دارید. فرشته مهربان می گفت دروغ گفتن کار بدی است و من هم چیز شدم و باور کردم و تصمیم گرفتم دروغ نگویم و آدم شوم. اما حالا که چیزش را می کنم یعنی فکرش را می کنم می بینم آن قدیمها که در شهر احمقها زندگی می کردم و هی از گربه نره و روباه مکار گول می خوردم خیلی بیشتر خوش می گذشت. آدم شدن زیاد هم چیز جالبی نیست. من دوست دارم مثل شما چیز باشم. شما خیلی موفق بوده اید چون توانسته اید چهار سال مردم ایران را چیز کنید و کل دنیا و مملکت هم به چیزتان نیست. من هم دوست دارم اینجوری باشم. می شود بگویید چه طوری می توانم مثل شما باشم؟
چیز شما یعنی دوستدار شما
چیز بند، خالی بند سابق و آدم پشیمان فعلی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر